مجازات”هامون”
تأثیر نقاشی بر رشد فردی و جمعی
نقاشی میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای رشد فردی و جمعی عمل کند. هنر این امکان را فراهم میکند تا افراد احساسات و تجربیات عاطفی خود را بازنگری کنند و به ارتقاء سطح شناخت اجتماعی و فردی خود بپردازند.از منظر آسترولوژی تکاملی، نقاشی میتواند به عنوان پلی برای کشف و درک بهتر جنبههای ناشناخته از شخصیت ها عمل کند، که به رشد فرد و جامعه کمک میکند. نقاشی «مجازات هامون» در سقف کلیسای سیستین اثر میکلآنژ نه تنها یکی از شاهکارهای هنری تاریخ به شمار میآید، بلکه نمایانگر یک دنیای جذاب و غنی از احساسات و تفکرات انسانی است . تاثیرات این احساس و تفکر بر جامعه را در روند این داستان به وضوح مشاهده میکنیم. این اثر با طراحی منحصر به فرد و استفاده از رنگهای پرمفهوم، به بیننده اجازه میدهد تا به عمق احساسات شخصیتها نزدیکتر شود.برای درک بهتر این اثر هنری ابتدا نگاهی متفاوت بر موضوع این اثر هنری داریم در این سفر تاریخی همراه من باشید.
بازتابی از قدرت و مقاومت فرهنگی
- در دل تاریخ پر رمز و راز سرزمینم ایران، حوادثی نهفته است که یادآوری آنها، احساسات متفاوتی را برمیانگیزد. یکی از این وقایع تاریخی، روزی است که در میان ایرانیان با نام ۱۳ به در(۱۳ فروردین) شناخته میشود و ریشه در رخدادهای تلخی دارد که طی آن هزاران ایرانی بهطور بیرحمانهای توسط یهودیان در زمان خشایارشاه به قتل رسیدند. این ماجرا بر اثر توطئهها و نفوذ گسترده یهودیان در دربار شاه رخ داد و پیامد آن، برای یهودیان به جشن پوریم به عنوان روزی برای شکرگزاری در جهت پیروزی بر دشمنان منجر شد. این جشن، ریشه در دسیسهها و توطئهها و غرور هایی است که به تاریخی از یهودیان کمک میکند تا هویت مذهبی و فرهنگی خود را حفظ و تقویت کنند. پوریم عید ملیگرای ییهودی است. برگزاری این جشن در سراسر جهان، نشاندهنده اهمیت تاریخی و فرهنگی این عید برای آنان است به طوری که انجام کارهایی چون : گوش دادن به خوانش عمومی کتاب ِاستِر که در زمانی که نام هامون در مگیلا به زبان آورده میشود حضار سوت و کف میزنند تا نام او محو گردد که نشان از توهین و نفرت از هامون است. فرستادن هدیه به دوستان و آشنایان،غذاهای مخصوص پوریم،صدقه دادن، پوشیدن نقاب، سوزاندن آدمک هامون، کارناوال پوریم و خوردن شراب قرمز به یاد خون های ریخته شده از ایرانیان، همچنین به یهودیان توصیه شده است که آنقدر مشروبات الکلی مصرف کنند که دیگر برایشان تمایزی میان «درود بر مردخای» (قهرمان داستان پوریم) و «مرگ بر هامان» (نقش منفی آن داستان) باقی نماند!
- اما ۱۳ به در، جشن قدیمی ایرانی، روی دیگری از سکهی فرهنگی را به ما نشان میدهد. این روز به بخشی از تاریخچه فرهنگی ایران و همچنین یکی از جشن های ایران باستان اشاره دارد و برای ایرانیان تبدیل شدهاست به خاطرهای از غم و درد و شادی و شکرگزاری. درایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروزی، سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت، مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند مینمودند. تشویق مردم به گذراندن روز در دل طبیعت و زنده نگه داشتن یاد قربانیان ، فرصتی را برای تجدید روحیه و کاهش استرس را فراهم میآورد. با انجام کارهایی چون سپردن سبزه به آب ،سبزه گره زدن، پرتاب 13 سنگ و خوردن کاهو و سکنجبین و آش رشته، ایرانیان پیوند دوباره ایی از شادابی و طراوت طبیعت را با خود همراه میکنند. در حرفه روانشناسی، طبیعتگردی و ارتباط با محیط طبیعی به عنوان یک روش مهم برای افزایش شادی و کاهش اضطراب شناخته میشود. این تجربه بهرهگیری از طبیعت میتواند به درک عمیقتری از وجود خود و جایگاه انسان در جهان هستی کمک کند.
تحلیل تاریخی روابط میان ایرانیان و یهودیان، بهویژه در طول ۲۷۰۰ سال گذشته، نشان از یک تعامل پیچیده و متغیر دارد که در طیف گستردهای از دورههای تاریخی شکل گرفته است. با وجود جنگ های متعدد و درگیری های مختلف میان ایران و اسرائیل باز میشنویم که یهودیان امروز، از حس دوستی میان خود و پادشاهان و مردم ایران سخن میگویند. تضاد روابطی میان این دو کشور ریشه در روابط شان در هر دوره از تاریخ دارد .این پیوندها با تغییرات سیاسی و اجتماعی همراه بوده و در برخی موارد به “همکاری” و در مواردی در “تقابل” و “جنگ” قرار دارد. رنگها و تکنیکهایی که میکلآنژ در مجازات هامون به کار برده است نوعی داستان سرایی میکل آنژ، بر واقعه تاریخی بزرگ بین ایرانیان و یهودیان است. قبل از پرداختن به جزییات این واقعه تاریخی، نگاهی بر فلسفه وجودی بر مراسمات و جشن هایی که حاصل از وقایع تاریخی تلخ شکل گرفته اند داریم.
ناهماهنگی اخلاقی در جشن ها
جشن ها به عنوان آینه هایی هستند که روح فرهنگی یک جامعه را منعکس می کنند. فرانکل، یکی از بازماندگان هولوکاست، بر اهمیت یافتن معنا در زندگی، حتی در تاریک ترین زمان ها تأکید کرد. جشن ها در ذات خود چراغی از نور در تجربه های بشریت دارند. در لحظات شادی، ما نه تنها معنای حقیقی از عبارت” شادی، زودگذر است “را در می یابیم، بلکه تاییدی عمیق بر انعطاف پذیری روح انسان را نشان میدهد. میل به حقیقت جویی، حساسیت به آگاهی متافیزیکی و توانایی تفکر منطقی در مورد افراد و اشیاء از جمله ویژگی هایی است که انسان را از سایر موجودات متمایز می کند و معنویت او را فراتر از نیازهای غریزی اش ارتقاِ. میدهد. پس با استناد بر این آگاهی سوالی ایجاد میشود که معنای برگزاری جشن های حاصل از مرگ چیست؟
نتایج نسبیگرایی اخلاقی
کتاب فریدریش نیچه درباره تبارشناسی اخلاق نشان میدهد که انتقام و کینه اغلب به عنوان عدالت مطرح میشود و ممکن است کسی ادعا کند که جشن گرفتن مرگ یک خطاکار از نظر اخلاقی صحیح است زیرا به نظر می رسد تعادل را باز می گرداند ولی بینش نیچه به ما هشدار می دهد که آنچه به عنوان پیروزی اخلاقی به نظر می رسد، می تواند خروجی پنهانی برای انتقام به طور مشابه باشد. جشن عید پوریم یهودیان از جمله جشن هایی است که در تقابل با مراسم 13 به در ایرانیان برگزار میشود و هزاران سال است که کشور اسراییل و ایران در این چرخه انتقام گرفتارند. این تناقض که ارزشهای اخلاقی در جهان را ابراز میکند مستلزم بررسی دقیق فلسفی است. سؤالی که در دست است: چرا جشن مرگ را در زمانی که خارج از حوزه اخلاقی ما اتفاق میافتد، جایز میدانیم ولی اگر آن مرگ مستقیماً به ما یا کسی که میشناسیم برسد، آن زمان چطور باید پاسخ داده شود؟
اصرار امانوئل کانت براین مقوله مستلزم یک قانون اخلاقی جهانی است که برای همه موجودات عقلانی قابل اجرا باشد، با این حال افراد اغلب طوری رفتار می کنند که گویی اصول اخلاقی به طور انتخابی اعمال می شود. به جای تفسیر زندگی انسان به عنوان یک غایت مطلق، با مرگ یک دشمن، بهگونهای مواجه میشوند که گویی این یک استثناء و مجاز است و کانت آن را نقض آشکار قوانین اخلاقی میدانست. آدام اسمیت، در تئوری احساسات اخلاقی، به ما یادآوری می کند که ظرفیت ما برای همدلی کاهش یافته، پس تشویق مرگ یک غریبه از شکاف عاطفی حاصل شده که وظایف اخلاقی باید بدون توجه به دخالت های شخصی و احساسی رعایت شود.فضیلت واقعی گسترش نگرش اخلاقی در سطح جهانی را نشان میدهد. این پذیرش به رشد اخلاقی ما کمک می کند. وقتی جوامع با قربانی کردن برای یک دشمن متحد میشوند و مرگ آن قربانی را به یک «خیر مشترک» تبدیل میکنند این نشان میدهد که این جشن، یک قضاوت اخلاقی خالص تنها نیست بلکه یک رویکرد سودگرایانه دقیق و آسان برای فرا از چیزی که توماس هابز ،از صلح درونی ناپایدار نام برده است محقق میشود که بر پایه ترس و خشمی کنترل نشده شکل میگیرد و با ساختن چرخه ی دشمنان بنا میشود. “کسانی که از فایده گرایی امیال پیروی میکنند ممکن است استدلال کنند که حذف یک عامل مضر از دردی در آینده جلوگیری می کند اما بر اساس همین امیال، باید پیامدهای بلندمدت در مقابل موضع گیری های اخلاقی را هم در نظر بگیریم“. وقتی مرگ ما را تحت تأثیر قرار میدهد، نگرش های اخلاقی ما هم به طور چشمگیری تغییر میکند. کاوش هانا آرنت در مورد «ابتذال شر» آیشمن در اورشلیم هشدار میدهد که نارساییهای اخلاقی نه تنها از نفرت وحشتناک بلکه از بی اندیشگی روزمره ناشی میشوند. بحثهای توماس ناگل درباره “تجربه ذهنی” تأکید میکند که هر چه ما زندگی درونی یک فرد را بیشتر بشناسیم، نادیده گرفتن رنج یا مرگ او دشوارتر است و این نزدیکی ما را وادار می کند وظایف اخلاقی خود را واضح تر بشناسیم. بنابراین، برخورد شخصی “نابینایی اخلاقی” را تایید میکند. با حمایت از ممنوعیت جهانی علیه جشن های حاصل از مرگ، ما خواسته کانت را برای سازگاری اخلاقی برآورده میکنیم که هیچ استثنایی مجاز نیست. اصول اخلاقی و عقلانی، جامعه را از نزول در برابر “شفقت های انتخابی” و “چرخه نفرت” محافظت می کند. اخلاق ما را فراتر از تمایلات طبیعی خود می خواند، “ریاکاری های اخلاقی” در چهارچوب های منطق، تحت کوچکترین تحریکی تشویق میشوند. تسلیم شدن در برابر چنین جشن هایی چارچوب های درست اخلاقی را خراب می کند. اگر بپذیریم که برخی از زندگی ها ارزش کمتری برای احترام دارند، در خطر عادی سازی بی تفاوتی و ظلمهای گسترده تری در آینده هستیم. من فکر می کنم این دیدگاه ممکن است مورد پسند عده ایی نباشد، اما به نظر، سختگیرهای فلسفی و جامعه شناسی همچنین دیدگاه های روانشناسی و آسترولوژی تکاملی آگاهی های وسیع تری از چرخه قانون علت و معلول بیان می کنند تا تحلیل درستی از انتخاب ها و عواقب ان ها داشته باشیم .
روابط و پیوند ها
در دوران هخامنشیان که بزرگترین امپراتوری جهان تا بدان روز بود، یهودیان به عنوان بخشی از جامعه بزرگ ایرانیان و جزء اقلیت های مذهبی ایران بودند و همواره سعی بر نفوذ در دربار شاه ایران داشتند. تلاش های آنان در تعامل نزدیک با حاکمان ایرانی برقرار شد و این روابط به حدی رسید که در جنگها و نبردهای مشترک علیه دشمنانی مانند آشوریها به کمک ایرانیان شتافتند و در زمان سلوکی ها برای تثبیت حکومت اشکانیان توانستند نقش مهمی ایفا کنند. در دوران ساسانیان، یهودیان توانستند تلمود بابلی، یکی از متون مهم مقدس یهودیت، را تدوین کنند که در این اثر بخشهای ستایشآمیز درباره پادشاهان هخامنشی به عنوان رهبران مهربان و انسان دوست و مردم ایران یاد شده که نشاندهنده احترام و جایگاه ویژه آنان در نظر یهودیان میباشد. با ظهور اسلام و تغییرات گسترده پس از آن، وضعیت یهودیان در سرزمینهای ایرانی دچار تغییرات چشمگیری شد. حکومت های اسلامی اولیه فشارهای زیادی بر یهودیان اعمال کردند و آنان با چالشهای جدی مواجه شدند. تحقیر و ستم های این دوران، بسیاری از یهودیان را مجبور به مهاجرت کرد ولی در دوران پهلوی روابط دوباره بهبود یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی تنش ها دوباره بالا گرفت .در مجموع، روابط ایرانیان و یهودیان را میتوان بهعنوان پر فراز و نشیب ترین سفرهای تاریخی دانست.
خشایارشاه و استراتژی هایش
خشایارشاه، یکی از فرمانروایان برجسته امپراتوری هخامنشی، با توجه به نقشی که در تاریخ ایران باستان ایفا کرد، همچنان موضوعی جذاب برای مطالعه و بررسی است. او در دوران حکمرانی خود، با اجرای اصلاحات گسترده و تحولاتی در ارتش و ساختار نظامی هخامنشی، تأثیرات بزرگی بر روند جنگها و رویدادهای تاریخی گذاشت. مدرنیزه کردن تسلیحات و ابزارهای نظامی، یکی از اقدامات برجسته خشایار شاه بود. او با تقویت نیروی دریایی و اتخاذ ابزارهای جدید نظامی، تلاش کرد تا قدرت و تسلط امپراتوری هخامنشی را بر مناطق جدید افزایش دهد. یکی دیگر از ابتکارات مهم خشایارشاه، گردآوری نیروهای نظامی از اقوام و فرهنگهای مختلف زیر یک فرماندهی واحد بود. این اقدام، اگرچه به ارتش هخامنشی تنوع فرهنگی و نظامی بخشید، اما تفاوت در شیوههای جنگی، چالشهای جدیدی را به همراه داشت. از نظر پژوهشگران تاریخی داستان کتاب اِستِر با تضادهایی همراه است که نشان هایی از خشم بابلیان را بیان میکند. زیرا یهودیان مصر پس از نوسازی معبد و با سوءاستفاده از آزادیهایی که شاهنشاهی هخامنشی برای ادیان و باورها ایجاد نموده بود دست به اقداماتی زدند که توهین به مقدسات مصریان به شمار میرفت و از جملهٔ این اعمال، قربانی کردن گاو در معبدشان بود. این رفتار باعث شوریدن کاهنان مصری علیه شاهنشاهی شد. از پیامدهای مهم دیگر این چالش ها و جنایات، تضعیف هویت فرهنگی و تاریخی ایرانیان است. سرکوب اقلیتهای مذهبی و قومی منجر به فراموشی بسیاری از جنبههای غنی فرهنگ ایرانی شده است و احساس بیهویتی و عدم تعلق در میان گروههای مختلف جامعه را فراهم کرد .جنایات و جشن های بعد از آن و نقض حقوق بشر نه تنها تأثیرات منفی بر روحیه فردی و جمعی دارند، بلکه موجب تغییر در ارزشها و معیارهای اخلاقی جامعه میشوند. این تغییرات میتواند به پذیرش خشونت و بیعدالتی به عنوان یک امر طبیعی بینجامد و احساس همبستگی اجتماعی را کاهش دهد و چرخه انتقام را بین قدرتمندان همانطور که شاهده آن هستیم ادامه دار و گسترده تر کند و باعث قربانی شدن شماری از مردم بی گناه شود.
واقعه تاریخی هولوکاست ایرانیان
کتاب اِستِر که به عبری مگیلا نیز نامیده میشود بخش سوم از“تنخ” کتاب مقدس یهودیان است. اِستِر با نام «هدسه» (القاب خاص ربالنوع بابلی)، زاده شد ولی به نام اِستِر مشهور شد. شخصیتهای کلیدیِ این کتاب اَخْشُورُش (نام خدایان بابلی و عیلامی )(خشایارشاه)، ملکه وشتی، مردخای( القاب بابلیانی) و هامون (هوما یک خدای عیلامی) و ِاستِر هستند.
کتاب ِاستِر یک رمان تاریخی است که سرنوشت یهودیان تبعیدی را در قرن پنجم پیش از میلاد تحت حاکمیت اَخْشُورُش روایت میکند. رمان در دربار هخامنشی در شهر شوش رخ میدهد. عهد عتیق یا عهد قدیم بخش اول کتاب مقدس مسیحی است که بهطور کلی بر “تنخ”، استوار است. عهد عتیق نامی است که مسیحیان در مقابل عهد جدید به این کتاب دادهاند و عهد جدید، بخش دوم کتاب مقدس مسیحیان است.
در عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین، اَخْشُورُش(خشایار شاه) که وی بر ۱۲۷ ولایت از هند تا حبشه حکمرانی میکرد. در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو “وشتی” را میطلبد و دستور میدهد زیبایی هایش را در برابر میهمانان عریان نشان دهد. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط میکند و او را به دست جلاد می سپارد. یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران و خادمان دربار هخامنشی از این فرصت استفاده کرد و به دخترعموی خود به نام «اِستِر» که دختری زیبا و یتیم بود یاد داد چطور در برابر چشمان شاه عریان شود و مردخای او را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی کرد و به اِستِر نیز توصیه میکند که یهودی بودن خود را پنهان کند.
شاه نیز وقتی زیبایی او را میبیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا دختر عموی «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است و اِستِر ملکه ایران میشود. نخستوزیر دربار هخامنشی فردی به نام «هامان» بود که بنابر تکبر، انتظار داشت همگان در برابرش سجده کنند و به خاک بیفتند واجازه این دستورش را از شاه گرفته بود. اما مردخای یهودی که میدانست سجده کردن در برابر هر فردی یا چیزی جز خدا، به منزله بتپرستی و شرک خواهد بود، حاضر نمیشد تا در برابر هامون سر سجده خمکند از این رو هامون کینه او را به دل گرفت.در این بین یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند و جسارتشان به جایی رسید بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف میکردند و این موجب شده بود که هامون علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد. نزد پادشاه چنین وانمود کرد که قوم یهود فرمان پادشاه را اطاعت نمیکنند و در میان اقوام و ملل شاهنشاهی ایران تفرقه و نفاق میافکنند تا حکومت را تغییر دهند. در این زمان هامون فرستادگانی به تمام ولایات امپراتوری فرستاد تا در روز ۱۳ فروردین تمامی یهودیان از جوان و پیر و حتی کودکان کشته شوند و با مشورت همسر خویش بر درخت خانه خود که بسیار بلند بود چوبه داری میسازد که مرخای را اعدام کنند. هامون که خود ستاره شناس بود هرچه زمان ها را برای غلبه بریهودیان بررسی میکرد نشانه های پیروزی یهودیان را میدید ولی باز بر خشم خود نتوانست غلبه کند.
در میان توطئه هامون، پادشاه یک شب از بیخوابی رنج می برد و دستور داد از تواریخ داخل کاخ، برای او بخوانند تا خوابش ببرد که مردخای نقشه ای توسط دو نگهبان برای به قتل رساندن پادشاه را کشف کرد و جان او را از مرگ نجات داد. مردخای وقتی از فرمان هامون آگاهی یافت، از اِستِر خواست که در نزد پادشاه برای یهودیان میانجیگری نماید. اِستِر به مردخای پیغام فرستاد که تا زمانی که پادشاه او را نخواند، اگر به حیاط اندرونی شاه وارد شود، او را خواهند کشت و سیروز گذشته و هنور او را نخوانده است. وقتی مردخای، اِستِر را مطمئن ساخت که اگر دیر شود، خود او نیز شامل فرمان میشود. اِستِر تصمیم گرفت که خودش را بر پادشاه ظاهر سازد او لباسی زیبا بر تن کرد وبدون اجازه وارد شد او باز توانست پادشاه را مسخ خود کند و پادشاه را آگاه کرد که او نیز از قوم یهود است و هامون قصد دارد همه یهودیان را در امپراتوری ایران از دم تیغ بگذراند. چون پادشاه ایران به این توطئه هامون پیبرد سخت به خشم آمد. وقتی هامون با خبر شد به دیدار اِستِر آمد و برای التماس بر روی او افتاد و همزمان پادشاه وارد اتاق شد با دیدن این صحنه خشمگین شد و گفت تو بر ملکه من و در کاخ من قصد تجاوز داشتی و همان لحظه دستور داد همان کیفری که هامون برای مردخای در نظر گرفته بود را در خانه خودش دربارهٔ خود او و خانوادهاش و قومش اجرا کنند.
بعد از این کشتار اِستِر از پادشاه خواست تا برای بی احترامی، اجساد ده پسر هامون را به دار بیاویزند و از پادشاه خواست تا به یهودیان اجازه بدهد تا کارشان را فردا نیز ادامه بدهند. یهودیان با حمله به خانه های ایرانیان، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده و بنا بر برخی از متون موجود اموال آن ها را نیز غارت می کنند. اما یهودیان در متون خود تنها به قتل عام ایرانیان اعتراف کرده و هرگونه غارت اموال آنان را تکذیب می کنند و آن را از افتخارات خود می دانند. در کتب مربوط به یهودیان از جمله کتاب اِستِر، یهودیان به کشتار 80 هزار ایرانی اعتراف می کنند. اما محققان مستقل این رقم را تا 500 هزار نفر ذکر کرده اند. در آن زمان ایران نزدیک به 800 هزار نفر جمعیت داشته و با احتساب 500 هزار نفر، بیش از نیمی از جمعیت آن روز ایران به دست یهودیان قتل عام می شوند. گفته می شود این کشتار در روزهای 13 و 14 سال جدید انجام می شود و روز دوم کشتار به اصرار اِستِر به خشایارشاه برای از بین بردن دشمنان قوم یهود ادامه پیدا می کند.
براساس متون تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانه ها ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است. مردخای از آن زمان به پیامبر این قوم و اِستِر به شخصیتی مقدس که مورد لطف خداوند است تبدیل می شوند. اِستِر پس از آن کتابی می نویسد که تمام این وقایع را لطف و رحمت الهی و با اراده خداوندی توصیف می کند. این کتاب اکنون به کتاب مقدس یهودیان تبدیل شده است. مقبره اِستِر و مردخای یهودی در داخل شهر همدان با بنایی از سنگ و آجر قرار دارد. این زیارتگاه تاریخی که در قرن سه هجری ساخته شده است مورد احترام این اقلیت دینی است.
پوریم توطئه بزرگ نسلکشی رهایی یافته
پوریم به معنای قرعه بوده و به اعتقاد یهودیان، این سرنوشت و تقدیر الهی بوده است و قرعه ای از جانب پروردگار برای لطف به قوم برگزیده یهود و نابودی دشمنان آن ها بوده است .این جشنها علاوهبر ارائه معنای دینی و اسطورهای، در روانشناسی به عنوان عواملی برای تقویت همبستگی اجتماعی و حس هویت گروهی شناخته میشوند. هر یک از این رویدادها پیامهای خاص خود را در دل تاریخ دارند و با رویکردهای نوین، معانی عمیقتری به خود میگیرند. در نقاشی مجازات هامون نه تنها از لحاظ هنری، بلکه از زوایای روانشناسی و آسترولوژی تکاملی نیز شایسته بررسی و تحلیل عمیق است. این اثر با نمایش قدرتمند احساسات انسانی، همچون غرور و حسادت، قدرت طلبی و خودخواهی، توانسته است لایههای پیچیدهای از روان انسان و تأثیرات کیهانی را بر آن به تصویر بکشد.در این تحلیل نگاهی دقیقتر به عناصر و پیامهای نهفته در این اثر داریم تا بفهمیم چگونه این نقاشی به ما در فهم بهتر خود و جامعه کمک میکند.
نقاشی مجازات هامون
سقف کلیسای سیستین در کاخ واتیکان با داستان پیدایش کتاب مقدس روایت میشود که اثر نقاش معروف ایتالیایی میکل آنژ است. در فضای چهار گوشه سقف، در مثلث سمت چپ تصویر مجازات هامون دیده می شود. این تابلوی مذهبی با ابعاد 585 در 985 سانتی متر بخشی از مجموعه نقاشی های نمازخانه سیستین است. سبک نقاشی های این کلیسا متعلق به جنبش هنری رنسانس عالی است و با استفاده از نقاشی دیواری فرسکو ترسیم شده است .
درک بصری مجازات هامون
این اثر هنری نماد پیروزی همدلی و اتحاد بر غرور و حسادت است.هنرمند تنش ها و اخبار مختلف و احساسات آشفته را از طریق، جهت های مختلف پیکره ها و فرم عضلات و حرکات دست بیان کرده که مشخصه آثار میکل آنژ و روایت داستان های اوست. با توجه به جزئیات آناتومی و استفاده استادانه از تکنیک نقاشی ارائه شده عظمت و عمق معنوی اثر بیان میشود میکل آنژ به ما اجازه میدهد با وارد شدن به اتاق خصوصی پادشاه و همزمان حیاط خانه هامون از مشکلات درونی و بیرونی یک اتفاق و تاثیرات آن آگاه شویم. هامون با لباس زرد طلایی که نشان از درخشش و قدرت و جایگاه او دارد بر روی آخرین پله ایی که از داخل کاخ به حیاط خانه اش جایی که به صلیب کشیده شد حرکت میکند. این پله ها نماد تغییر و دگرگونی که هامون از بالا به پایین کشیده شد را مطرح میکند و مردخای با لباس قرمز که نمادی از انرژی های جنگ و مبارزه است با شنل سفید و آستین آبی که نشان پیروزی، صبر و درایت دارد، در پایین پله ها نشسته و بر بالا نگاه میکند که مصداقی از پایین به بالا رفتن او دارد. هامون بر روی دار چوبی و تنه درخت درمانده و تسلیم در برابر تقدیر دیده میشود. دستان بسته و از هم باز او تقابلی است از محدودیت و پذیرش که به عمق مفهومی آن نیز میافزاید.پاهای در حال حرکت به جلو و عقب هامون در حالی که بسته شده ، یادآور تلاش هایی است که در نهایت بی حاصل شد.
اِستِر در پشت پادشاه و در کنار تاریخ خوان کاخ با لباسی دقیقا هم رنگ و هم شکل مردخای ایستاده است. که نشان از یک گروه بودن و همبستگی آن ها برای تلاش و مبارزه برای پیروزی دارد.هنرمند، شاه را در حالت استراحت ولی با اشاره انگشت به سمت هامون به صورتی ترسیم کرده است که دستور شاه بر مجازات هامون را به بیننده نشان دهد. در این نقاشی خاکستری کم رنگ پشت زمینه به همراه خاکستری روشن و پرسپکتیوی دیوار سمت راست درخشندگی زیادی را در این اثر به وجود آورده است. پیکره های روشن شاه و هامون در بازی با سایه های کم رنگ و تیره ، حجم زنده ایی را به نمایش گذاشته است. در «مجازات هامون»، رنگها به شکل خاصی میتوانند نمایانگر چالشها و مشکلات زندگی باشند. رنگ سیاه ممکن است نمایانگر فقدان یا غم باشد، در حالی که رنگ سفید امید و پیروزی را به تصویر میکشد. این نمادگرایی ها به بیننده این امکان را میدهد تا با اثر رابطهای عمیقتر برقرار کند. و رنگها و طراحیهای نرم و منحصر به فرد، بیننده را به دنیای پیچیدهای از عواطف و تجربیات احساسی دعوت میکند. نور و سایه، دو عنصر حیاتی در هنر هستند که در شکلگیری درک بصری بیننده نقش بسیار مهمی دارند. نورپردازی خوب میتواند جلوههای متعددی از جمله احساس درام و تنش را ایجاد کند. به طور خاص، میکلآنژ به خوبی از ترکیب نور و سایه برای جلب توجه بیننده به نقاط قوت اثر استفاده کرده است. تحلیل هنری و رنگشناسی نقاشی «مجازات هامون» در سقف کلیسای سیستین فرصتی است تا به بررسی عمیقتر رابطه بین رنگ، فرم و احساسات انسانی بپردازیم. این اثر با به کارگیری سایه ها و نورعلاوه بر ایجاد حجم های سه بعدی و زنده، به خوبی توانسته فضای های دور و نزدیک را نشان دهد. این تکنیکهای مبتکرانه به بیننده کمک میکند تا خود را در فضای اثر غرق کند و ارتباط عمیقتری با شخصیتها برقرار کند. میکلآنژ با بهرهگیری از تضادهای رنگی و حرکتی شخصیتها، توانسته است احساسی عمیق و دراماتیک را منتقل کند که هر بینندهای را به تفکر در مورد حالتهای انسانی و چالشهای درونی وا میدارد. کادر بندی در آثار میکلآنژ ابزاری برای هدایت نگاه بیننده و ایجاد تعادل بصری است. این تکنیک به او کمک میکند که عناصر مختلف را به گونهای تنظیم کند که توجه بیننده به بخشهای کلیدی جلب شود. در «مجازات هامون»، خطوط عمودی و افقی احساس ثبات را منتقل میکنند و حس کنجکاوی را برای اتصال و ارتباط فضاها برمی انگیزاند. تکنیک کادر بندی به بیننده کمک میکند درک راحت تری داشته باشد که یک داستان و روایت چند صحنه ایی را در حال تماشا است.
تحلیل روانشناسی از غرور تا سقوط در نقاشی مجازات هامون
خودخواهی نه تنها در داستان هامون، بلکه در زندگی روزمره نیز نقشی ویرانگر ایفا میکند. وقتی فردی مانند هامون تصمیم بگیرد منافع شخصی را بر منافع جمعی ترجیح دهد، طبیعتاً با واکنشهای تند و منفی از سوی جامعه روبهرو میشود. این رفتار میتواند موجب فروپاشی روابط اجتماعی و حتی ساختارهای کلانی شود که بر پایه همکاری و تعامل بنا شدهاند. همواره باید به یاد داشته باشیم که خودخواهی میتواند به سرعت اعتماد و تعامل مثبت را از میان ببرد. در نقاشی میکل آنژ، غرور نه فقط به عنوان یک احساس، بلکه بهعنوان یک دینامیک روانی موشکافانه بررسی میشود. غرور میتواند به حسادت و حتی انتقامجویی منجر شود، و این چرخه سقوط فرد را تسریع میکند. در این اثر هنری، تأثیر غرور بر تصمیمگیریهای انسانی به وضوح به تصویر کشیده شده است. در روانشناسی، غرور معمولاً با خودپسندی و تمرکز بر تملکات خودانه مرتبط است. در نقاشی مجازات هامون، میکل آنژ با مهارت این ویژگی را به عنوان نیرویی تخریبی نشان میدهد. غرور میتواند شخص را به انجام اقدامات نادرست سوق دهد و تصمیمات او را بر اساس توهمات شخصی یا نادیدهگرفتن واقعیتها تحتتأثیر قرار دهد.غرور تنها به فرد محدود نمیشود، بلکه تأثیرات اجتماعی نیز دارد. در نقاشی میکل آنژ، دیده میشود که چگونه تصمیمات ناشی از غرور میتواند به نابودی اجتماعی و نارضایتی مادی بیانجامد.
غرور اثراتی ماندگار در جوامع میگذارد و این آثار گسترده شده ریشه در انتظارات اولیه دارد. گرچه هامون درکی از تهدید ها را داشته اما در ترکیب با غرور منتهی به سقوط او و یک جامعه شد . این چرخهای است که در آن تملکات و جاهطلبیهای فرد به نابودی او منجر میشود. تحلیلهای روانشناسی این نکته را به خواننده انتقال میدهند که غرور میتواند به مسیری برگشتناپذیر منجر شود. رفتارهای او، که بر اساس نفرت و انتقامجویی شکل گرفتهاند، در نهایت نه تنها خود او بلکه کل جامعهاش را تحت تأثیر قرار میدهد و نظم جامعه را با چرخه انتقام برای یهودیان به خطر انداخت. در دنیایی که خودخواهی به یک معضل تبدیل شده است، جامعه دچار بیاعتمادی و کاهش همبستگی اجتماعی خواهد شد. وقتی افراد به جای همکاری و تعامل مثبت به رقابت و خصومت میپردازند، روحیه ی سالم جامعه از بین میرود و مشکلات روانشناختی بیشتری ایجاد میشود. هامون نمونهای واضح از این وضعیت است و به ما هشدار میدهد که چگونه خودخواهی میتواند به عنوان عاملی مخرب، پایههای اجتماعی و روانی را تضعیف کند.
همدلی و شکستن چرخه نفرت
همدلی یکی از فضایل اخلاقی است که باعث میشود افراد به جای تمرکز بر تفاوتها، بر نقاط مشترک تأکید کنند. چنین رویکردی به انسجام بیشتر جامعه کمک میکند و به افراد اجازه میدهد تا با دیدگاههای جدید مواجه شوند و از قضاوتهای نابجا دوری کنند. این ویژگی میتواند به عنوان راهکاری کارآمد برای کاهش تنشها و ترویج دیدگاههای مسالمتآمیز عمل کند. وقتی افراد همدلی را بهعنوان یک اصل زندگی انتخاب کنند، تمایل کمتری به خشونت و نفرت در مواقع سخت دارند. این انتخاب به ایجاد محیطی امن و صلحآمیز منجر میشود که در آن افراد به راحتی احساسات خود را بیان کرده و تعاملات مثبت را تقویت میکنند. همدلی، اساس ایجاد جامعهای پویا و هماهنگ است که در آن هر فرد میتواند با آرامش زندگی کند. همدلی به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای انسانی، در کاهش نفرت و ایجاد همبستگی اجتماعی بسیار مؤثر است. توانایی درک دیگران و برقراری ارتباط عمیقتر با آنها میتواند به جامعه کمک کند تا از رفتارهای تخریبی و خشونتآمیز دوری کند. همدلی زمینهساز توسعه روابط مثبت و سازنده است و میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند در شکستن چرخههای نفرت عمل کند. همدلی عامل موثری است بر دور شدن از نسبیگرایی اخلاقی زیرا ابعاد گسترده تری از اطلاعات و روش ها را در اختیار ما قرار میدهد و با داشتن آگاهی، فرد سالم فراتر از تمایلات طبیعی خود عمل میکند و در هماهنگی با نظم آفرینش قرار میگیرد .
آسترولوژی تکاملی در نقاشی مجازات هامون
نقاشی مجازات هامون از منظر آسترولوژی تکاملی که بر تأثیر ستارگان و عواطف شخصی و کارما تأکید میکند، نشان میدهد که چگونه این تأثیرات آسمانی بر روان و رفتارهای افراد این داستان نقش داشتهاند. در این زمینه، ستارگان و سیارات به عنوان درسهای زندگی عمل میکنند. تحلیل این اثر با نمادهای آسترولوژی، مانند”خورشید و تقابل آن با زحل و پلوتو و نپتون همچنین جایگاه ماه و زوایای آن با ونوس و پیوند های مرکوری و مارس و اورانوس” بر تاثیرات و تصمیمگیریها و چالشهای نقاشی مجازات هامون اشاره دارد. این نمادها به زیباترین شکل در نقاشی به کار رفتهاند. تعاملات میانفردی به دلیل نیاز به رشد و تغییرات درونی، در این اثر به خوبی متجلی شده است.
چالشهای عاطفی و تکامل شخصیتی
یکی از جنبههای مهم آسترولوژی تکاملی، بررسی چالشهای عاطفی است که به تکامل فردی کمک میکند. نقاشی میکل آنژ، هامون را در مقابله با احساساتی پیچیده نشان میدهد که در نهایت به رشد و تکامل روح او منجر میشود که هماهنگ با کهن الگوی آتش ثابت است . انرژی رکود در احساسات هامون با پیروی های او از نفس خویش نشان میدهد که هامون در چالش های خودمحور بودن و غرور و تکبر که سایه های این کهن الگو است قرار گرفته و حسادت به عنوان یکی از پیچیدهترین احساسات انسانی در او مطرح میشود. این حسادت در تقابل با موفقیتهای دیگران، به حس انتقامجویی منجر میشود. این چالشها بخشی از مسیر تکامل روح بوده و به درک عمیقتر از خود و محیط اطرف کمک میکنند. روابط انسانی نیز در تحلیل تکاملی هامون نقش اساسی دارد. این روابط به عنوان بازتابی از مسیر رشد و تحول کارمایی عمل میکنند و به هامون برای شناخت بهتر خود کمک میکنند.در این روایت زحل،نپتون و پلوتو به صورت عناصر کلیدی برجسته میشوند که نه تنها بر روانشناسی فرد تأثیر میگذارند، بلکه بر مسیر زندگی و انتخابهای وی نیز اثرگذارند. تحلیل رفتار هامون با نگاهی به تأثیرات این سیارات، به ما درکی نو از داستان و شخصیت او میبخشد و در تقابل آن ها تعاملات پیچیده ای را به نمایش میگذارد. زحل به عنوان نماد محدودیت و نظم و کارما عمل میکند و فرد را به پذیرش محدودیتها و یادگیری از آنها فرا میخواند. این سیاره به هامون یادآور شده که برای رسیدن به اهداف باید با صبر و پشتکار عمل کند و هربار که با محدودیتهایی مواجه میشود، به آنها به عنوان فرصتهایی برای برنامهریزی بهتر و انضباط شخصی نگاه کند. در حالی که نپتون با توهمات و الهامات معنوی ارتباط دارد. این انرژیهای متضاد بهطور هماهنگ در نقاشی تعامل دارند و مرز توهم و حقیقت در هم آمیخته تا تغییرات عمیق روانی و معنوی را ایجاد کنند و توهم خود بزرک بینی را به هامون ببخشند. پلوتو، به عنوان سیاره تغییر و تحول، و داینامیک حرکتی، در تجارب امیال هامون نمایان شده است.این سیاره او را مجبور به مواجهه با بحرانهای عمیق روانی و شخصیتی میکند و باعث میشود دگرگونیهای بنیادین در زندگیاش رخ دهد. در داستان هامون، این احساسات به صورت چالشهای درونی و بحرانهای بیرونی بروز میکند.
مریخ و تجلی قدرت
مریخ به عنوان نمادی از اراده و قدرت و انگیزه، تواناییهای زیادی به فرد میبخشد، اما در صورت نادیده گرفتن انرژی های سایه آن میتواند به رفتارهای اجتنابناپذیر و عجولانه منجر شود. در مجازات هامون، تأثیر مریخ به وضوح در اشتیاق و واکنشهای مردخای و انگیزه هایش در برابر چالشها و مشکلات سخت به چشم میخورد. این سیاره میتواند به شخصیت مردخای قدرت و پویایی بدهد و در پیوند با مرکوری و اورانوس با استفاده از قدرت ذهنی و ارتباطات خود روند داستان را تحتتأثیر قرار دهد و الگوهایی که برای آنها نوشته شده بود را شجاعانه در هم بشکند. شخصیت هامون در هماهنگی با کهن الگوی آتش کاردینال است. رهبری هامون و نوع خلاقیت های فردی او، توانسته نقش خود را به خوبی در این داستان ایفا کند.
ونوس و آرزوهایش
زیبایی ها و توان برانگیختن احساسات در وجود اِستِر ،او را عروس ونوسی این اثر کرده است. او با تغییر در سطح ارزش ها به وسیله حواس پنج گانه توانست خشایار شاه را فریب دهد . اصل نیروی زنانه با قدرت ونوس زاینده میشود و در زوایای با ماه توانسته امنیتی بزرگ برای خود و قومش بسازد. اِستِر با کهن الگوی خاک ثابت هماهنگ است. عروس ونوسی تمام آنچه در توان داشت به جهان ماده عرضه کرد .او توانست با استفاده از استعدادها و غرایز و خلاقیت های خود به بقا و تثبیت جایگاه یهودیان خدمتی بزرگ انجام دهد.
کارما و نقش آن در روایت مجازات هامون
داستان مجازات هامون به وضوح به مفهوم کارما میپردازد، به طوریکه تصمیمات و رفتارهای هامون نقطهی آغاز تغییرات عمدهای در سرنوشت او هستند. این داستان به ما نشان میدهد که چگونه رفتارهای فردی میتوانند مسیری اجتنابناپذیر برای آینده ترسیم کنند. رفتارهای خشن و خودخواهانه هامون در نهایت به خود او بازمیگردند و این بازگشت، یادآور قانون نانوشتهای است که به ما میگوید اعمال ما همیشه به ما باز خواهند گشت. کارما به عنوان یک نیروی درونی، رفتارهای گذشته را به شکل عواقب قابل لمسی در آینده به فرد بازمیگرداند. این مفهوم به افراد یادآوری میکند که هیچ تصمیمی بدون نتیجه نخواهد بود و به آنها توصیه میکند که به ابعاد انتخابهایشان در احساساتی چون خشم، شادی، غرور، تنفر، حسادت و… توجه کنند. تحلیل کارمایی این نقاشی بر اهمیت پذیرش و کنار آمدن با چالشهای شخصی و جمعی تأکید دارد.
نتیجهگیری
به پایان بررسی داستان مجازات هامون میرسیم،جایی که هم از دیدگاه تاریخی،فلسفی و اخلاقی هم از منظر روانشناسی و آسترولوژی تکاملی به ابعاد مختلف این داستان پرداختیم. و اینکه هنر در نقاشی میتواند بهعنوان ابزاری برای رشد فردی و جمعی جلوه کند و نشاندهنده قدرت تغییر و تحول در هر دوره از زمان باشد. به واقع، میکلآنژ با این اثر نه تنها در زیبایی بصری، بلکه در بُعد معنوی و احساسی کار خود را نیز متجلی کرده است که تأثیر آن بر هنر و فرهنگ، پررنگ و ماندگار است. این داستان قدرت همدلی و تأثیرات خودخواهی افراد را با قدرت سیارات و کارما بر زندگی افراد روشن میکند. همچنین به ما یادآور میشود که تصمیمات فردی چگونه میتوانند به عواقب گستردهتری منجر شوند که با اصول کارما در هم تنیده شده است. جشنهای باستانی مانند عید پوریم و ۱۳ به در را به عنوان منابعی از قدرت و همبستگی، به ما نشان میدهند. داستان هامون به ما یادآور میشود که نیروهای کیهانی و روانشناختی میتوانند در شکلگیری مسیر زندگی و تصمیمات فردی نقش مهمی ایفا کنند. این مقاله بر اهمیت تحلیل عمیق تر از رفتارها و تصمیمات شخصی تأکید دارد، که میتواند به بهبود روابط اجتماعی و کاهش چرخههای نفرت کمک کند.
نوشین روستازاده خردجوی آسترولوژی تکاملی
بسیار جالب
و بسیار آموزنده
لذت بردم
مطلب و مقاله ای با ارزش چه گرد آوری تاریخ و نشان دادن آن در هنر
تبریک به سرکار خانم روستازاده
سلام مطالب جالب و آموزنده ای از تاریخ بود سپاس از نویسنده محترم
فوق العاده بود انگار فیلم دیدم. متشکریم از خانمناظمی و قلم توانمند خانم روستا روستا زاده که برای آگاهی ما تلاش میکنند
خانم روستازاده ی عزیزم ! از مطلب بسیار ارزشمند و جامعی که گویی حجت را تمام کردید و چنین زیبا نگاشتید ، لذت بردم . بهترین ها رو براتون آرزومندم عزیزم 🌹
باسلام
از مطالعه این مقاله با
تاریخ سرزمینم بیشتر شنا شدم
و برایم بسیار جالب بود از شما بابت این مقاله جذاب ممنونم
خوب و آموزنده بود ممنون 💖
خیلی خوب و آموزنده بود ممنون 💖
یکی از چالش های ذهنی من همیشه بر چگونگی به تصویر کشیدن بازی بین جبر عالم هستی و اختیار بر بوم نقاشی زندگی ما بوده. همه ی ما برای تلاش بیشتر نیاز به نیرویی داریم که به ما انگیزه دهد و با مطالعه ی این مقاله پاسخ و نشانه هایی برای این چالش ذهنی برای من باز شد.ممنون از تلاش ها و مطالعات عمیق و دقیقتون خانم نوشین روستازاده🙏🙏🙏🌹🌹🌹
سرکار خانم روستازاده تشکر از مقاله جامع و پر بار شما.
چه رویکرد زیبا و عمیقی «هنر (نقاشی)به عنوان ابزاری برای رشد فردی و جمعی» .. 👌🏻
بسیار عالی
منتظر مطالعه مقالات بعدیتون هستیم.
با آرزوی موفقیت
سلام به خانم روستازاده عزیز و ممنون بابت مقاله بسیار زیبا من تازه بعد از این همه نوروز با فلسفه سیزده به در آشنا شدم. برام خیلی جالبه که بعد از این همه سال هنوز با حقایق جدیدی در گذشته کشورم روبرو میشم. موفق باشید
خانم روستازاده عزیز، چیزی که من از مقاله شما برداشت کردم، اهمیت درک و تحلیل تاریخ و هنر است.
هنر، بهویژه نقاشی، نه تنها میتواند جنبههای عاطفی و فکری انسانها را بیدار کند، بلکه به ما کمک میکند تا با درک بهتر وقایع تاریخی، از جمله رخدادهایی چون جشن پوریم، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آنها را بهطور عمیقتری بفهمیم. این تأثیرات میتواند به رشد فردی و جمعی ما کمک کند، زیرا با آگاهی از تاریخ و هنر، میتوانیم به ارزشهای انسانی، هویت فرهنگی و اجتماعی خود پی ببریم و آنها را تقویت کنیم.
و مطلب دیگری که برایم جالب بود، این تحلیل که در آسترولوژی تکاملی، سیارات نمادهای انرژیهای خاصی هستند که تأثیرات آنها بر روان، شخصیت و مسیر زندگی فرد تأثیر گذار هستند.💫
ممنون از شما بابت ارائه این مقاله جالب 🙏🤩
سرکار خانم روستازاده عزیز سپاس فراوان برای این مقاله پربار و جذاب
همیشه در بررسی آثار هنرمندان فقط به بعد هنری و بصری توجه کرده بودم
بررسی یکی از شاهکارهای میکل آنژ از منظر روانشناسی و آسترولوژی برای من بسیار جذاب بود و همچنین مبحث کارما.
من نگاه دقیق و موشکافانه و البته اصولی شمارو تحسین میکنم.
و اعتراف میکنم علاوه بر بررسی جامعی که انجام دادید در نهایت تلنگر به جایی به مخاطب زدید که جزء بر کل تاثیرگذاره و هر شخص باید پیوسته خودش رو پایش کنه.
در نهایت باز هم تشکر میکنم از مقاله ارزشمند شما
پایدار باشید
نوشین عزیز تبریک میگم برای نوشتن چنین مقاله روان و جامعی، که نوشتی. مقالات و مطالعات میان رشته ای نیازمند انسانهایی چندبعدی است و چقدر زیبا چند مفهوم جداگانه رو به هم مرتبط کردی. بسیار آموختم.
نوشین عزیزم بسیار مقاله جامع و مفیدی بود، واقعا هزار افرین به این قلم و نکته سنجی شما و تحلیل و ارتباط تاریخ و هنر و استرولوژی
مقاله بسیار غنی بود و ارتباط هنر و آسترولوژی و روانشناسی با مبانی اخلاقی و کارما و روابط اجتماعی بسیار جذاب بیان شده بارها و بارها مقاله را خواندم و هر بار تلنگری بود بر موقعیتهای بدیعی که در آن قرار میگیریم درود بر نویسنده توانمند
درود بر شما
بسیار مقالهی آموزنده ، جامعو پُر باری بود ، موفق باشید🙏
بسیار شیوا ورسا
لذت بردم
موفق باشید